شما کسی رو سراغ دارید که روزهای کودکی و نوجوونیش به بازیکردن با منچ نگذشته باشه؟ همهی ما بارها و بارها این بازی رومیزی رو تجربه کردیم. تو هر دورهمیمون، جمع خانوادگی، سفر و … بازی منچ حضور داشته. صفحهی منچ که روی زمین پهن میشد فقط بازیکنها نبودن که درگیر بازی میشدن؛ یه عدهای هم پشت سرشون یا کنار دستشون مینشستن و پابهپای اونها هیجانزده میشدن و منتظر بودن زودتر برنده و بازنده معلوم بشه، اون دست تموم شه تا نوبت خودشون برسه و بتونن با رقیب دست و پنجه نرم کنن.
یکی از قشنگیهای این بازی اینه که هر چقدر هم تکرار بشه، تکراری نمیشه؛ و هربار تاسهای بازی، جفت شش بیان، فکر میکنیم بزرگترین شانس زندگی بهمون رو کرده.
تو این یادداشت قراره دربارهی یکی از خاطرهانگیزترین بازیهای کودکیمون حرف بزنیم.
منچ نه تنها به جغرافیای کودکی و نوجوونی ما محدود نمیشه، بلکه یه بازی جهانیه که آدمهای زیادی باهاش خاطره دارند. اولین کسایی هم که باهاش خاطره ساختند سربازهای آلمانی تو جنگ جهانی اول بودند.
یه کاسه تخمه یا پف فیل بیارید که قراره داستان منچ رو براتون تعریف کنیم.
قصهی منچ از کجا شروع شد؟
دفتر خاطراتِ منچ رو که از گنجینهی بازیهای رومیزی بیرون بیاریم و ورق بزنیم، میرسیم به صد و خردهای سال پیش؛ یعنی سال ۱۹۱۴ میلادی. فکرش رو میکردید این بازی یه قرن عمر داشته باشه؟ حالا سر و کلهی منچ از کجا شروع شد؟ از مونیخ آلمان. یه آدم خلاق و باحال به اسم یوزف فریدریش اشمیت، که یه کارگاه ساخت بازی و وسایل سرگرمکننده داشت، یه بازی دستهجمعی اختراع کرد.
جناب آقای یوزف روحش هم خبر نداشت که قراره اختراعِ سرگرمکنندهش سینهبهسینه، نسلبهنسل و فرهنگبهفرهنگ بازی بشه؛ و اسمهای مختلف و شکلهای متفاوتی پیدا کنه. یوزف هرچقدر که تو اختراع بازی خلاقیت داشت، تو انتخاب اسمِ بازی استعدادش کور بود. به خاطر همین اون اوایل که خلاقیتش ته کشیده بود، اسم بازیش رو گذاشته بود «عصبانی نشو.رفیق» با عنوان اصلی argere Dich nicht! Mensch.
منچ سوغاتِ روزهای جنگ جهانی اول
میگن اسم میتونه در موفقیت محصول تاثیر زیادی داشته باشه؛ پس شاید این بازی رو به خاطر اسمش زیاد تحویل نگرفتند و کسی اون رو نخرید. یوزف که فکر میکرد تو این پروژه شکست خورده تصمیم گرفت سه هزار تا از این بازی رو که رو دستش باد کرده بود، تو جنگ جهانی اول به سربازهای آلمانی هدیه بده.
بعد از جنگ، سربازها با یه سوغاتی باحال به خونهشون برگشتند. یه سوغاتی که نه تنها برای همه تازگی داشت، بلکه سرگرمکننده هم بود.
با برگشتن سربازهای آلمانی به خونههاشون، بازی منچ جای خودش رو بین خونوادهها پیدا کرد. همه یه دل نه صد دل عاشق این بازی شده بودند.
چگونه منچ بازی کنیم؟
دیگه منچ معرفیکردن نداره. داره؟ تو منچ هر بازیکن، چهارتا آدمک (مهره) داره. با ریختن تاس و حرکت روی مسیر مشخص، این آدمها باید به خونهشون برسند. مهرهها با عدد ششِ تاس میتونند حرکتشون رو شروع کنند. اگه مهرههای رقیب تو مسیر باشند، میشه حذفشون کرد. مهرههای حذفشده باید بازی رو از اول با یه شش تازه شروع کنند. مزهی این بازی اینه که مهرههای یه بازیکن هر چقدر هم جلوتر از بقیهی بازیکنها باشند، باز هم ممکنه تو آخرین لحظه زده بشن و به خونهی شروع برگردند. از شما چه پنهون که قشنگترین ضدحال همون لحظهای که یکی از مهرهها چندتا خونه مونده به خونهی پایانی زده میشه و برمیگرده تو خونهی شروع.
تا سه نشه، بازی نشه
درسته که یوزف خلاقیتِ نامگذاری نداشته، اما خیلی هم الکی اسم بازیش رو نذاشته بود «عصبانی نشو.رفیق» از اونجا که بعضی وقتها تاس با یه بازیکن لج میکنه و جز «یک» و «دو» عدد دیگهای رو نشون نمیده، آقای یوزف توصیه کرده «عصبانی نشو.رفیق». به عبارت دیگه دنیا دو روزه، ارزش نداره سر یه شش تاس حرص و جوش بخوری. فقط باید انقدر تاس بندازی تا دوباره درهای خوشتاسی یا همون خوششانسی به روت باز شه.
رکوردهای عجیب بازی منچ
درسته که یه کم طول کشید تا منچ جای خودش رو تو دل آدمها باز کنه، اما منچ جزو اون بازیهاییه که کوچیک و بزرگ میتونند باهاش سرگرم بشن و از بازیکردنش لذت ببرند. حالا اینها به کنار، با این که یه بازی سادهست، هم حس امیدواری و پیروزی تو خودش داره، هم هیجان، رقابت و …
منچ در طول زمان اونقدر طرفدارهای کوچیک و بزرگ پیدا کرد که رکوردهای عجیبوغریبی براش ثبت شده. مثلا طولانیترین بازی منچ تو دنیا، بعد از ۱۲۱ ساعت به پایان رسیده. میتونید تصور کنید که بعد از اینکه ۱۲۱ ساعت پشت هم منچبازی کنید چه قیافهای پیدا میکنید؟
یا طولانیترین بازی منچ زیر آب، ۳۶ ساعت طول کشیده. احتمالا تماشاچیهاشون هم یه دسته نهنگ و لاکپشت دریایی و هشتپا و … بودهاند.
یه سری از طرفدارهای بازی منچ هم برای این که عشقشون به این بازی رو ثابت کنند، بزرگترین زمین بازی منچ رو به ابعاد ۶*۶ متر طراحی کردند.
از شگفتیهای بازی منچ اینه که با وجود گذشت بیشتر از یه قرن، هنوز هم یکی از پرطرفدارترین بردگیمهای دستهجمعی مردم جهانه.
تغییرات منچ در طول زمان
بازی منچ هم مثل هر چیز دیگهای در طول زمان تغییرات زیادی کرده. اما چیزی که تو تمام این تغییراتِ کوچیک و بزرگ ثابت مونده، قوانین ساده و اولیهشه. اگر قوانینش هم تغییر میکردند که دیگه اسمش منچ نمیشد. نه؟
بازیهای آنلاین و رومیزی زیادی هستند که با تغییرات مختلف منچ به وجود اومدهاند؛ و به طرفدارهای این بازی قدیمی اضافه کردهاند. بازی منچ آنلاین، منچهای شش نفره، منچهای چند طبقه، منچهای چوبی، پارچهای و … اصلا چرا راه دور بریم؛ نمونهش همین بازی چارمنچوی خودمون.
بازی چارمنچو
چارمنچو یه بازی ۲ تا ۴ نفرهست که از نوه و نتیجههای جد بزرگش یعنی منچ حساب میشه. بازی با چارمنچو هم به سادگی بازی با منچه. قوانین بازی منچ پیچیده و سختی نیست و هر کسی تو هر سنی میتونه از بازیکردنش لذت ببره. تو این بازی هم مثل بازی منچ هدف اینه که زودتر از بقیهی بازیکنها، مهرههات رو به خونههای پایانی برسونی. خوبیش اینه که برعکس منچ، حرکت به عقب هم آزاده. اینجوری دستت برای زدن و حذفکردن مهرههای حریف آزادتره و هیجان بازی چند برابر میشه.
اگه دوست دارید اطلاعات بیشتری دربارهی بازی چارمنچو و قوانینش بدونید، یه سر به پروفایل بازی چارمنچو بزنید.
قبول دارید خوندن داستانِ بازیهایی که باهاشون خاطره داریم، نگاه تازه و متفاوتی بهمون میدن؟ اگه به قصهی بازیهای قدیمی علاقه دارید و دلتون میخواد بدونید این بازیهای قدیمی و پرطرفدار از کجا سر و کلهشون پیدا شده، پیشنهاد میکنیم یادداشتهای از«دال» بینقطه و تا نقطهبازی حروف نقطهدار و لشگرکشی ۲۸ قطعهی مستطیلی برای آموزش دومینو رو بخونید.
تو یادداشت از «دال» بینقطه و تا نقطهبازی حروف نقطهدار دربارهی بازی قدیمی و سرگرمکنندهی نقطهبازی باهاتون صحبت کردهایم. تو یادداشت لشگرکشی ۲۸ قطعهی مستطیلی برای آموزش دومینو دربارهی بازی پرطرفدار دومینو صحبت کردیم. میدونید که مسابقات جهانی این بازی برگزار میشه؟
راستی؛ برامون بنویسید که خاطرهانگیزترین بازی برای شما کدوم بازیه؟
Add Comment